ارسال پاسخ
تعداد بازدید 152
نویسنده پیام
mohabat آفلاین

کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
پندهاى كوتاه از نهج البلاغه
أحبب حبيبك هونا ما، عسى أن يكون بغيضك يوما ما، و أبغضك هونا ما، عسى أن يكون حبيبك يوماما. -

ترجمه:

در دوستى با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه شايد روزى با تو دشمن شود،
و در دشمنى با دشمن خود اندازه نگهدار، بخاطر آنكه شايد او نيز، شايد با تو دوست شود.

شرح:

در دوستى و دشمنى نيز، همچون مسائل ديگر، بايد ميانه روى كرد و اندازه نگهداشت. چون زياده روى در دشمنى و يا دوستى نيز، ممكن است زيانهائى متوجه ما سازد، كه ديگر قابل جبران نباشد.
وقتى با كسى دوست ميشويم، نبايد در معاشرت با او آنقدر زياده روى كنيم، كه بيش از اندازه به حريم زندگى ما نزديك شود، و تمام اسرار ما را بداند. زيرا ممكن است روزى بين ما اخلافى پيدا شود و آن دوست، بصورت دشمن ما درآيد. درانصورت، او، چون تمام اسرار ما را ميداند و از آنچه در حريم خانواده ما ميگذرد آگاه است، ميتواند از دانسته‏هاى خود، بر ضد ما سؤ استفاده كند، و ضربه‏هايى به ما بزند، كه ديگر قابل جبران نباشد.
در دشمنى نيز بايد ميانه روى باشيم و اندازه نگه داريم. يعنى نبايد دشمن را آنقدر اذيت و آزار كنيم، و آنقدر درباره‏اش سخنان زشت و زننده بگوئم، كه اگر روزى بايكديگر دوست شديم، به خاطر كارها و حرفهاى خود، شرمنده و خجل باشيم.



امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
سه شنبه 02 مهر 1392 - 12:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan &
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
تمرين بردبارى

ان لم تكن حلما فتحلم، فانه قل من تشبه بقوم الا أو شك أن يكون منهم.

ترجمه:

اگر بردبار نيستى، خود را وادار به بردبارى كن، زيرا كسى كه خودرا به گروهى شبيه كند، به زودى از آنان مى‏شود.

شرح:

كسانى هستند كه برخى از صفات خوب انسانى، بطور طبيعى، در آنها وجود ندارد، مثلا در طبيعت آنها، از آغاز، صفت حلم و بردبارى وجود نداشته است، و همواره در برابر كوچكترين ناملايمى، آرامش خود را از كف داده، و دست به كارهايى زده‏اند كه باعث ايجاد مشكلات و ناراحتيها فراوانى شده است.
بهترين راهى كه براى اينگونه افراد وجود دارد، آن است كه با اراده و تمرين، خود را به آن صفت عادت دهند، تا رفته رفته، بر اثر عادت، آن صفت خوب جزو وجود آنها شود.
امام عليه‏السلام، به عنوان نمونه، صفت((بردبارى)) را مطرح ساخته و در باره آن فرموده است: اگر خصلت حلم و بردبارى، در طبيعت شما وجود ندارد، دليل بر آن نيست كه هرگز نميتوانيد حليم و بردبارى شويد. كافى است كه براى مدتى، خود را به بردبارى وادار سازيد يعنى در برابر مسائلى كه آرامش شما را بر هم مى‏زند، سعى كنيد رفتارتان شبيه كسى باشد كه بطور طبيعى بردبار است و در برابر چنان مسئله‏يى، آرامش خود را با بردبارى حفظ مى‏كند.
وقتى مدتى به اين كار ادامه داديد و رفتارى شبيه رفتار اشخاص بردبار در پيش گرفتيد، رفته رفته عادت مى‏كنيد كه هر وقت با چنان مسائلى روبرو شديد، همان رفتار را از خود نشان دهيد.
به اين ترتيب، صفاتى كه در طبيعت شما وجود ندارد، بر اثر تمرين به صورت يك عادت در شما ايجاد مى‏شود. بطوريكه يك كسى نمى‏تواند تشخيص دهد كه آن صفت خوب، از آغاز در طبيعت شما وجود داشته است، يا خود با تمرين و عادت، آنرا در وجودتان ايجاد كرده‏ايد.

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
سه شنبه 02 مهر 1392 - 16:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
پندهاى كوتاه از نهج البلاغه
زبان عاقل و زبان احمق

لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه. -
ترجمه:

زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق، پشت زبان او جاى گرفته است ( عاقل،با انديشه سخن مى‏گويد ونادان بى‏فكر )

شرح:

انسان عاقل، وقتى بخواهد سخن بر زبان آورد، نخست به دل و انديشه خود مراجعه مى‏كند، معنى آن سخن و نيكى يا بدى آن را با عقل و شعور خود مى‏سنجد، نتيجه‏يى را كه ممكن است از آن حاصل شود حساب مى‏كند، و هنگامى كه به درستى و خوبى سخن خود اطمينان يافت، آن را بر زبان مى‏آورد.
پس عاقل، قلب و انديشه‏اش بيش از زبانش به كار مى‏اندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه ميدارد.
اما احمق، بر عكس رفتار مى‏كند. يعنى هر سخنى كه به زبانش آمد، نسنجيده و بدون فكر و انديشه بيان مى‏كند، و پس از آن كه سخن او، در ديگران، تأثير بد گذاشت، تازه بفكر مى‏افتد كه آيا سخنش درست بوده يا نادرست. يعنى احمق، نخست زبان خود را به كار مى‏اندازد و نسنجيده حرف مى‏زند، و بعد از آن، به قلب و عقل خود مراجعه مى‏كند و در باره نيك و بد سخن خود و نتيجه و حاصل آن مى‏انديشد.
به همين دليل است كه خردمندان، از قديم گفته‏اند: سخنى كه درباره آن كاملا فكر نكرده‏اى، بر زبان مياور

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
چهارشنبه 03 مهر 1392 - 09:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
آخرت نتيجه دنيا
أعمال العباد فى عجلهم، نصيب أعينهم فى آجلهم. -
ترحمه: كارهايى كه بندگان در اين دنيا انجام ميدهند، روز قيامت، در برابر چشمهايشان خواهد بود.

شرح:

دستگاههاى راديو و تلويزيونى كه به دست بشر ساخته شده، صدا و گفتار، و حركات و اعمال آدمى را كه چند سال پيش ضبط شده، پس از گذشت سالها دوباره پخش مى‏كنند، و دوباره عين همان حرفها و حركات را جلوى چشم ما مجسم مى‏سازند. فيلمى كه از اعمال و حركات كسى ضبط شد، تا سالهاى سال، حتى تا وقتى كه دنيا وجود دارد، مى‏تواند باقى بماند. چون به فرض اينكه يك فيلم رو به كهنگى و خرابى برود، مى‏تواند تصوير و صداى آن را روى فيلم ديگرى ضبط كرد و به اين ترتيب، براى، هميشه آن تصوير و صدا را نگهدارى كرد.
وقتى بشر كه مخلوق خداوند است، توانسته چنين دستگاهى بسازد، به سادگى مى‏توان فهميد كه خداوند متعال، در دستگاه عظيم آفرينش خود، چه دستگاههاى عجيب و دقيقى براى ضبط و نگهدارى اعمال انسان، خلق كرده است.
آرى، دستگاههاى گيرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرينش، چنان عظيم و دقيق و حساس است كه كوچكترين اعمال و كردار انسانها را ضبط مى‏كند و حساب يكايك كارها و كلمه به كلمه حرفها را نگاه ميدارد.
امام عليه‏السلام، درباره اين دستگاه عظيم، چنين خبر مى‏دهد كه: هر كارى كه بندگان، در دنيا انجام مى‏دهند، خداوند با تمام جزئياتش ضبط و حفظ مى‏كند. و در روز قيامت، تمام آن كارها را، كه در نامه عمل هركس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مى‏سازد، و بدانند كه خداوند، هر كس را، به - نسبت اعمال نيك و يا بدش، پاداش يا كيفر مى‏دهد.
و در آن روز، سخت‏ترين عذابها، براى كسانى است كه كارهاى بدى كه در اين دنيا انجام داده‏اند، در آن دنيا مقابل چشمشان مجسم مى‏شود

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
جمعه 05 مهر 1392 - 19:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
نرم‏خويى زمينه دوستى
نرم‏خويى زمينه دوستى


من لان عوده كثفت أغصانه.

كسى كه درخت وجودش، چوب نرم باشد، شاخه‏هاى انبوه و فراوان، از آن سر مى‏زند.
شرح:
امام عليه‏السلام، در اين كلام نغز و پرمعنى، انسان را به درخت تشبيه فرموده است، و دوستان انسان را، مانند شاخه‏هاى درخت دانسته است. در ميان درختان، آن درختى كه جنس چوبش، نرم‏تر باشد، شاخه‏هاى بيشترى از آن سر ميزند. و درختى كه پرشاخه‏تر است، اولا سايه گسترده‏ترى دارد كه عده بيشترى ميتوانند در آن بياسايند، ثانيا ميوه‏هاى بيشترى ميدهد كه باز، ديگران، فايده بيشترى از آن مى‏برند. در نتيجه، چنين درختى، از توجه و مراقبت بيشترى هم برخوردار خواهد شد، و بيشتر به آن رسيدگى خواهند كرد. انسان نيز، اگر درخت و جودش نرم باشد، يعنى اگر نرمخوى و خوش‏اخلاق و مهربان و گشاده رو باشد، شاخه‏هاى بيشترى خواهد داشت، يعنى دوستان بيشترى گرد او جمع خواهند شد. در نتيجه هم دوستانش از او محبت خواهند ديد و هم خود او از توجه و محبت عده بيشترى برخوردار خواهد شد.

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
جمعه 05 مهر 1392 - 19:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

رفتار ما گفتار ديگران

من أسرع الى الناس بما يكرهون قالوا فيه بما لا يعلمون.
ترجمه:

هر كسى به سوى چيزى كه مردم از آن بدشان مى‏آيد بشتابد، مردم نيز درباره او، آنچه را كه نميدانند، خواهند گفت.

شرح:

كسى كه با گفتار و كردار زننده خويش، مردم را برنجاند، مثل آن است كه شتابان، به سوى چيزى رفته كه مردم از آن بدشان مى‏آيد. يعنى، براى انجام كارى كه باعث رنجش و آزردگى ديگران ميشود، شتاب كرده است.
معنى شتاب كردن، در كارى كه باعث رنجش ميشود، آن است كه ما، بدون فكر و انديشه، و بدون سنجيدن و حساب كردن، سخنى بگوئيم يا كارى كنيم كه ديگران را از ما متنفر و رنجيده سازد.
وقتى كسى چنين كارى كند، معلوم است كه ديگران هم بفكر تلافى كردن مى‏افتند و تصميم ميگيرند كارى كنند، كه آن شخص هم رنجيده شود. در چنين حالتى، مردم نيز، مثل همان شخص رفتار ميكنند. يعنى نسنجيده و نينديشيده، درباره او بدگوئى آغاز ميكنند، و هر چند را كه درباره او شنيده باشند، چه راست باشد چه دروغ به زبان مى‏آورند. و از گفتن چيزهائى هم كه نميدانند واقعيت دارد يا نه، خوددارى نميكنند.
البته اين هم رفتار خوبى نيست، ولى بهر صورت اين نتيجه اعمال كسى است كه مردم را مى‏رنجاند، و به سوى چيزى كه نا خوشايند ديگران است شتاب مى‏كند

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
شنبه 06 مهر 1392 - 08:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

مسئوليت وعده‏
المسئول حرحتى يعد.

ترجمه:

كس كه از او درخواستى مى‏شود، تا زمانى كه وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است.

شرح:

اسلام، درباره وفاى به عهد سفارش بسيار كرده است. تا جايى كه گفته مى‏شود: يكى از تفاوتهاى مسلمان با ديگران، در اين است كه مسلمان، وقتى براى انجام كارى قول بدهد، ديگر به هيچ قيمتى نبايد از انجام قول وعده خود، شانه خالى كند.
بدين ترتيب، مسلمان بايد به شدت مراقب قول و قرارهاى خود باشد، و با بى‏توجهى به عهد و وعده‏هايش، خود را نسبت به دستورهاى اسلام، بى اعتناء نشان ندهد.
پس هرگاه، كسى از شما در خواستى كرد، نبايد نسنجيده و بدون انديشه و حساب، و عده انجام آن را بدهيد. بلكه بايد به خوبى فكر كنيد و ببينيد كه آيا توانايى انجام آن را داريد يا نه. چون اگر وعده‏يى بدهيد و بعد، از عهده انجامش برنيائيد، كسى كه به او وعده داده‏ايد، به اطمينان قول شما، در انتظار كمك و مساعدت شما مى‏ماند، و براى حل مشكل خود، دست به اقدام ديگرى نمى‏زند و اگر شما وعده خود را انجام ندهيد، ممكن است به آن شخص و زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى‏اش، لطمه‏هاى جبران‏ناپذير وارد آيد و مسلمان مؤمن، هرگز راضى نمى‏شود تا برادر و خواهر دينى‏اش، بخاطر بدقولى او، لطمه ببيند.
امام عليه‏السلام، براى آن كه ارزش و اهميت خوش قولى، و زشتى بد قولى را نشان دهد، در اين كلام، موضوع را به شكل تازه‏يى مطرح كرده است. حضرت مى‏فرمايد: وقتى از شما درخواستى مى‏شود، تا زمانى كه قول انجامش را نداده‏ايد، آزاد هستيد كه انجام آن كار را قبول كنيد يا قبول نكنيد. اما همينكه وعده انجامش را داديد، ديگر آزاد نيستيد، بلكه خود را به صورت بنده كسى درآورده‏ايد، كه بايد برايش كارى انجام بدهيد.
يعنى انسان، در برابر قول و قرارى كه مى‏گذارد، آنقدر مسئوليت پيدا مى‏كند كه گويى به صورت بنده قول و عهده خود در آمده است، و هيچ چاره‏يى، جز انجام آن ندارد

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
یکشنبه 07 مهر 1392 - 07:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

حضرت علی‌(ع) در نامه‌ای خطاب به فرزندش امام حسن (ع) فرمود:
همانا قلب جوان همانند سرزمین خالی است، آنچه در آن بکارند می‌پذیرد و من پیش از آنکه دلت سخت شود به ادب تو مبادرت ورزیدم



امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
دوشنبه 08 مهر 1392 - 18:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

ناتوانتر از ناتوانترين

اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان، و اعجزمنه من ضيع من ظفربه منهم.
ترجمه:

ناتوان‏ترين مردم كسى است كه در بدست آوردن دوست، ناتوان باشد، و ناتوان‏تر از او، كسى است كه دوست بدست آمده را، از دست بدهد.

شرح:

توانايى انسان، تنها در قدرت جسم و زور بازو نيست. بلكه توانايى روحى و اخلاقى، بالاتر و با ارزش‏تر از توانائى جسم و تن است. قدرت جسمى، با گذشت زمان و افزايش سن و سال از بين مى‏رود، اما توانايى روحى و اخلاقى، بر اثر گذشت زمان بيشتر ميشود، و انسان را قوى‏تر و ورزيده‏تر مى‏كند.
پس ما، ضمن آنكه براى سلامت تن و قدرت جسم خود، بايد ارزش و اهميت قائل باشيم و در حفظ آن بكوشيم، بايد سعى كنيم كه توانايى روحى و اخلاقى هم بدست آوريم و هر روز به مقدار آن بيفزائم.
على عليه‏السلام مى‏فرمايد: يكى از نشانه‏هاى قدرت روح و توانايى اخلاق، اين است كه انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانى و مناسب، براى خود دوستان زيادى پيدا كند. پس كسى كه نمى‏تواند براى خود دوست صميمى و خوبى پيدا كند. از لحاظ روحى و اخلاقى، عاجز و ناتوان است.
اما، ناتوان‏تر از او، كسى است كه دوستى را پيدا كرده، نتواند براى هميشه نگه دارد. يعنى با رفتار بد و اخلاق نامناسب خود، دوستان بدست آمده را، از دست بدهد و در زندگى اجتماعى، تنها بماند. زيرا نگهدارى دوست، دشوارتر از بدست آوردن دوست است. يعنى براى حفظ دوستان بدست آمده، بيش از يافتن دوستان جديد، قدرت روحى و اخلاق لازم است

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
سه شنبه 09 مهر 1392 - 13:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

فرصت را از دست ندهيم

اضاعه الفرصه غصه.

ترجمه:

از دست دادن فرصت، مايه غم و انده است.

شرح:

عمر انسان كوتاه و زودگذر است، و فرصتهاى زندگى كوتاه‏تر و زودگذرتر از آن. هر روزى كه از عمر انسان مى‏گذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نيز براى هميشه از دست مى‏رود و نابود ميشود.
چون فرصتهاى زندگى، ديگر قابل بازگشت نيستند، بايد از هر فرصتى بهترين استفاده را بكنيم.
استفاده كردن از فرصت، يعنى اينكه هر كارى را در وقت مناسب انجام دهيم.
اگر فرصتى كه امروز، براى انجام كارى در اختيار ما است از دست برود، فردا، براى آن كار، فرصتى نخواهد بود. چون فرصتهاى فردا هم، مخصوص كارهاى ديگران است كه هر يك بايد در وقت خود انجام شود، و ديگر نمى‏توانيم كارى را كه فرصت انجامش امروز بوده، براى فردا بگذاريم، در آن صورت، كارهايى هم كه بايد در فرصتهاى فردا انجام شود، عقب مى‏افتد، و اگر كار به همين شكل پيش برود، تمام فرصت‏هاى روزهاى آينده ما نيز، تباه مى‏شوند و از دست مى‏روند.
پس هر كارى را، بايد در فرصت مناسب آن كار انجام داد، وگرنه ممكن است كه ديگر، هيچگاه فرصتى براى انجام آن پيدا نشود.
مثلا سنين كودكى و نوجوانى، فرصت مناسب تحصيل علم و آموختن دانش است. كس كه چنين فرصت مناسبى را از دست برهد، در سالهاى بعد، گرفتهاريهاى زندگى، اشتغال به كار و تأمين معاش، رسيدگى به امور خانه و همسر و فرزندان، و دهها مسئوليت ديگر، به او اجازه و فرصت تحصيل نخواهد داد.
بهمين دليل است كه انسان بايد هر فرصتى را كه پيش مى‏آيد، غنيمت بشمارد و از آن بهترين استفاده را بكند. و گرنه، از دست دادن فرصت، مايه غم و اندوهى مى‏شود كه به هيچ قيمتى، قابل جبران نخواهد بود

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
جمعه 12 مهر 1392 - 18:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

پرهيز از جايگاه تهمت


من وضع نفسه مواضع التهمه فلايلومن من أساء به الظن.-

ترجمه:

كسى كه خود را در معرض بد نامى و جايگاه تهمت قرار مى‏دهد،نبايد كسى را كه به او گمان بد مى‏برد، ملامت كند.

شرح:

يكى از دستورهاى اسلامى اين است كه: مسلمان مؤمن نبايد فقط به اين كه كار بد نمى‏كند و حرف بد نمى‏زند، راضى و خشنود باشد. بلكه بايد از شنيدن حرف بد و ديدن كار بد نيز خوددارى كند. يعنى اگر در مكانى، عده‏يى، سخنان را بشنود. يا اگر در جايى كارهاى گناه آلود انجام شود، نبايد در آنجا درنگ كند.
امام عليه‏السلام نيز، بر اساس همين دستور اسلامى، شيعيان خود را راهنمايى فرموده است. طبق فرمايش امام (ع): مسلمان مؤمن، نبايد به جاهايى برود، كه در آنها، كارهاى زشت و گناه آلود انجام مى‏گيرد. مثلا هرگز نبايد به قمارخانه يا مشروب فروشى برود. زيرا با رفتن به چنين مكانهايى، به جايگاه تهمت قدم مى‏نهد و خود را در معرض بد نامى قرار مى‏دهد. يعنى هر چند هم كه خود او، اهل قمار و مشروب نباشد، وقتى در چنان مكانهايى ديده شود، مورد بد گمانى قرار خواهد گرفت. و ديگران كه از باطن او خبر ندارند، ممكن است تصور كنند كه او نيز اهل قمار و مشروب است و به اين ترتيب، به او تهمت قمار بازى و ميگسارى بزنند.
روشن است كه اگر چنين وضعى پيش بيايد، كسى كه مورد تهمت قرار گرفته، نبايد كسانى را كه به او بد گمان شده و تهمت زده‏اند، ملامت كند. زيرا، تقصير از خود اوست، كه با قدم گذاشتن به چنان مكانهايى، در دل ديگران، نسبت به خود بد گمانى ايجاد كرده است

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
یکشنبه 14 مهر 1392 - 07:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :