ارسال پاسخ
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

عجز آفت است و صبر شجاعت...

و العجز افه، و الصبر شجاعه، و الزهد ثروه، و الورع جنه، و نعم القرين الرضا.-

ترجمه:
ناتوانى آفت است و بردبارى شجاعت، پرهيز كارى و پارسايى توانگرى است و خرسندى به رويدادها يار و همراهى است با ارزش.

شرح:

انسانى كه گرفتار ضعفهاى روحى و اخلاقى باشد، هميشه با يك خطر اين است كه: در برابر مسائل مختلف و پيش آمدهاى گوناگون، قدرت ايستادگى نخواهد داشت، و دچار سستى و لغزش خواهد شد و از راه راست، انحراف پيدا خواهد كرد.
از اين رو است كه در تعاليم اسلامى، هميشه تكيه بر اين است كه انسان، قبل از هرچيز، ضعفهاى روحى و اخلاقى را از خود دور كند، و قدرت درونى لازم براى ايستادگى در برابر مسائل مختلف را به دست آورد و در حفظ و تقويت آن بكوشد.
امام عليه‏السلام نيز، در اين كلام، از اين گونه جنبه‏هاى مثبت و منفى سخن مى‏گويد و انسان را با عيب و ضعفها، و ارزش قدرتهاى روحى و اخلاقى آشنا مى‏سازد.
بر اساس فرمايش امام (ع)، ضعف و ناتوانى، بزرگترين آفت و دشمن زندگى انسان است. زيرا انسان ضعف، زود فريب ميخورد، زود به لغزش دچار مى‏شود، و زود از راه راست منحرف مى‏گردد. يك انسان ضعف، ممكن است در برابر چند كلمه فريبنده، از راه بدر شود. ممكن است با هر تهديد پوچى دچار وحشت شود، يا اگر پول و مقامى به پيشنهاد كنند، در برابر آن تاب مقاومت از دست برهد، و حاظر به انجام هر كار نادرستى بشود.
افراد بسيارى بوده‏اند كه سالها از عمر خود را در راه عبادت و انجام وظايف شرعى و دينى گذرانده‏اند. ولى بخاطر همين ضعف، ناگهان از راه بدر رفته و حاصل تمام عمر خود را چند لحظه بر باد داده‏اند و چيزى جز رسوايى و بد نامى بدست نياورده‏اند. اين است كه ضعف و ناتوانى از بزرگترين آفتهاى زندگى و از خطر نازكترين دشمنان انسان است.
اما در برابر اين عجز و ناتوانى، صفتهاى نيكوى روحى و اخلاقى قرار دارد، كه تعدادى از آنها را، امام (ع) در همين كلام پر معنى، بر شمرده است.
يكى از اين صفات، صبر و بردبارى است، كه عالى‏ترين جلوه‏هاى شجاعت انسان بشمار مى‏رود. شجاع، آن كسى نيست كه در برابر هر مسئله‏يى به خشم مى‏آيد و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده مى‏زند. چون بسيار ديده شده كه چنين افرادى، صدها گرفتارى براى خود، و هزاران مشكل براى ديگران ايجاد كرده‏اند. بلكه آن كسى براستى شجاعت دارد كه در برابر مسائل و مشكلات بردبار باشد و با صبر و حوصله، درباره آن فكر كند و هميشه، بجاى سريع‏ترين راه حل، در جست و جوى بهترين راه حلها باشد.
صفت ديگر، پارسايى و پرهيز كارى است، كه براى انسان، بهترين ثروتها و بالاترين توانگريها به شمار مى‏آيد. انسان پارسا و پرهيز كار، در وجود خود، آنقدر ارزشهاى روحى و معنوى ذخيره مى‏كند، كه ديگر به مال و ثروت دنيا چشم نمى‏دوزد. و همين بى‏نيازى از مال دنيا، او را از بزرگترين ثروتمندان و توانگران، ثروتمندتر مى‏سازد.
خرسندى به رويدادهاى نيز از صفات ارزنده انسان است. اصولا يك مسلمان مؤمن، از آنچه با اراده و قدرت خداوند، در زندگى‏اش رخ دهد، هرگز اظهار نارضايى نمى‏كند. يعنى به هر پيشامدى كه خداوند برايش مقدر كرده باشد راضى و خرسند است و همين رضايت و خرسندى، باعث مى‏شود كه از پيش آمدهاى گوناگون، دچار رنج و عذاب نشود. چنين كسى اگر ببيند كه ديگران به قدرت و مقام رسيده‏اند و مال و ثروت بدست آورده‏اند. و او از آنها بى‏نصيب مانده است، هرگز حسادت نمى‏ورزد و غم و غصه به دل راه نمى دهد. زيرا صفت خرسندى و رضايتى كه در او وجود دارد، مانند نعمتى با ارزش، هميشه همراه اوست و مانند دوستى مهربان و دلسوز، هميشه او را از دچار شدن به اينگونه رنج و عذابها، باز مى‏دارد.

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
دوشنبه 15 مهر 1392 - 07:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

تفاوت اعمال

شتان ما بين عملين عمل تذهب لذته و تبقى تبعته، و عمل تذهب موونته و يبقى أجره -


ترجمه:

چه تفاوت بسيارى، كه بين دو گونه عمل و كردار انسانها وجود دارد: عملى كه لذت و خوشى آن به سرعت مى‏گذرد، ولى نتايج زيانبار و عواقب آن باقى مى‏ماند، و عملى كه رنج و زحمت آن، زود تمام مى‏شود ولى پاداش آن برجا مى‏ماند.

شرح:

خداوند انسان را آزاد و مختار آفريد و به او عقل و شعور داد، تا آزادانه راه زندگى‏اش را انتخاب كند، و با اراده و اختيار خود، هر عملى كه دلش خواست، انجام دهد.
اما در روز قيامت، كسى كه عمل خوب انجام داده باشد پاداش مى‏گيرد و كسى كه مرتكب اعمال بد شده، به كيفر و مجازات مى‏رسد.
امام عليه‏السلام، به مسلمانان هشدار مى‏دهد، تا بدانند كه بين اين دو گونه عمل، تفاوت بسيارى هست، و فريب ظاهر را نخورند. يعنى انسان بايد بداند، كه كار خوب و بد، هر دو، به زودى مى‏گذرد و تمام مى‏شود، در حاليكه نتايج و پى‏آمدهاى آن، از بين نمى‏رود، و در كارنامه اعمال انسان، باقى مى‏ماند.
فرزند عزيز، تو خود، در ميان دوستان، همكلاسى‏ها، و اطرافيانت، نمونه‏هايى اين دو گونه عمل را، بسيار ديده‏اى.
به عنوان مثال: دانش آموزى كه به جاى درس خواندن و زحمت كشيدن، وقت خود را به بازى و تفريح و خوشگذرانى تلف مى‏كند، تمام آن بازيها و تفريحاتش، زودگذر است، و تمام خوشگذرانيهايش، به زودى تمام مى‏شود. اما نتيجه اين خوشيهاى زودگذر، مردود شدن است كه يك سال عمر او را بيهوده تلف مى‏كند و ديگر تا پايان عمر نمى‏تواند آن يك سال را دوباره به - دست آورد.
دانش آموزى هم كه زحمت درس خواندن را تحمل مى‏كند، رنج و زحمتش به زودى تمام مى‏شود، در حاليكه پاداش اين زحمت، يعنى آموختن به زودى تمام مى‏شود، در حاليكه پاداش اين زحمت، يعنى آموختن علم و دانش، و رفتن به كلاس بالاتر و پيشرفتى كه نصيب او مى‏شود، نتايج خوب و لذت بخشى است كه براى هميشه در زندگى او باقى مى‏ماند.
از اين مثال ساده، نتيجه مى‏گيريم كه اعمال گناه آلوده نيز اگر هم لذتى داشته باشند، لذت شان زودگذر است، در حاليكه نتيجه آنها، يعنى مجازاتى كه در پى دارند، نزد خدا باقى مى‏ماند و در روز قيامت، گريبان شخص گناهكار را مى‏گيرد. مثلا كسى كه بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمى‏گيرد. مثلا كسى كه بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمى‏گيرد و در ايام ماه مبارك رمضان، شكم‏چرانى مى‏كند، لذتى كه از خوردن و آشاميدن مى‏برد، يك لذت زودگذر است. يعنى لذتى است كه با جمع كردن سفره غذا، تمام مى‏شود و چيزى از آن باقى نمى‏ماند. ولى نتيجه اين نافرمانى، تا روز قيامت باقى مى‏ماند و خداوند شخصى روزه خور را به مجازات نافرمانى‏اش مى‏رساند.
اما كسى روزه مى‏گيرد، فقط چند ساعت، زحمت گرسنگى و تشنگى را تحمل مى‏كند، ولى در عوض اين رنج زودگذر، كه با فرارسيدن غروب همان روز تمام خواهد شد.
اگر خود شما خوب فكر كنيد خواهيد ديد كه تمام كارها همين طور است. يعنى هم تمام لذتها زودگذر هستند، هم تمام زحمتها. ولى آنچه براى هميشه باقى مى‏ماند، نتيجه و عمل و كردار انسان است، كه اگر بخاطر لذتهاى زودگذر گناه كرده، مجازات مى‏شود، و اگر در راه اطاعت از خدا، رنج و زحمت زودگذر را تحمل كرده، مزد و پاداش ميگيرد.

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
چهارشنبه 17 مهر 1392 - 10:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

عمل و نسب

من أبطابه عمله لم يسرع به نسبه -


ترجمه:

كسى كه به خاطر كردارش عقب مانده است، با اتكاء به اصل و نسب، نمى‏تواند پيش بيفتد.

شرح:

انسان بايد كردار نيكو داشته باشد، و تنها به اتكاء كردار خود، به سوى آسايش دنيا و سعادت آخرت پيش برود. زيرا در قانون الهى، كردار هيچكس را به بستگان و نزديكان او نمى‏دهند.
ما، در تاريخ اسلام مى‏بينيم كه حتى فرزندان امامان معصوم نيز، با آن كه پدرشان((((ولى)))) خدا، و پيشواى مسلمانان بوده‏اند، از سزاى كردار خود، در امان نمى‏مانند. مثلا، پس از رحلت حضرت امام حسن عسكرى (ع)، پسر بزرگتر آن حضرت امام زمان (ع) را پايمال كند، و خود رهبرى مسلمين را به عهده بگيرد. ولى خداوند او را رسوا كرد، و با آن كه پدرش و تمام اجدادش امام و معصوم بودند، خود او گمراه شد و نتوانست از اصل و نسب شريفى كه داشت، استفاده كند و پيش بيفتد. و علت اين امر آن بود كه وى كردار خوبى نداشت و به همين دليل در دنيا و آخرت عقب افتاده بود.
پس انسان، نمى‏توان به پدر و مادر و اجداد شريف و بزرگوارش، كه در تقوى يا علم يا هنر احترام و اعتبار داشته‏اند، متكى باشد. و نمى‏تواند به اتكاء آنها، به كردار خود بى توجهى كند. يعنى عبادت و بندگى خداوند را بجاى نياورد، و براى پيشرفت زندگى رستگارى آخرت خود هيچ كارى انجام ندهد، ولى بخاطر اصل و نسب خود، منتظر باشد كه در اين دنيا به منزلت و احترام برسد، و در آن دنيا هم پاداش نيكو بگيرد.

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
شنبه 20 مهر 1392 - 08:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :