ارسال پاسخ
تعداد بازدید 36
نویسنده پیام
mohabat آفلاین

کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
پاييز آمد

پاييز آمد

در ميان درختان

لانه کرده کبوتر

از تراوش باران مي‌گريزد

خورشيد از غم با تمام غرورش پشت ابر سياهي


عاشقانه به گريه مي‌نشيند

من با قلبي به سپيدي صبح

با اميد بهاران

مي‌روم به گلستان

همچو عطر اقاقي

لابلاي درختان مي‌نشينم

باشد روزي به اميد بهاران

روي دامن صحرا لاله رويد




شعر هستي بر لبانم جاري

پر توانم آري

مي‌روم در کوه و دشت و صحرا

ره‌پيماي قله‌ها هستم من

راه خود در توفان

در کنار ياران مي‌نوردم

دارم اميد که دهد روزي سختي کوهستان

بر روان و جانم


پاکي اين کوه و دشت و صحرا باشد

روزي برسد به جهانشعر هستي بر لب

جان نهاده بر کف

راه انسان‌ها را در نوردم






ره‌پيماي قله‌ها هستم من

راه خود در توفان

در کنار ياران مي‌نوردم

در کوهستان يا کوير تشنه

يا که در جنگل‌ها

رهنوردي شاد و پر اميدم





شعر هستي

بودن و کوشيدن

رفتن و پيوستن

از کژي بگسستن

جان فدا کردن در راه حق است

شعر هستي − بودن و کوشيدن

رفتن و پيوستن از کژي بگسستن جان فدا کردن در راه حق است


امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
شنبه 06 مهر 1392 - 08:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan &
fatemesoltan آفلاین


مدیر کل سایت

ارسال‌ها : 27
عضویت: 9 /6 /1392
تشکرها : 46
تشکر شده : 21
پاييز آمد
سلام. توی پست پاییز عکس دوم واقعا محشره. خیلی خیلی قشنگه.

امضای کاربر : افسوس که عمری پی اغیار دویدیم / از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
شنبه 06 مهر 1392 - 20:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از fatemesoltan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mohabat /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47
کاش چون پاییز بودم


...
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
تصویر: http://herfst.plaatjes.us/herfst02/herfst-012.png
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
....
کاش چون پاییز بودم
تصویر: http://s2.picofile.com/file/7156671284/www_pichak_net_07.jpg

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
سه شنبه 09 مهر 1392 - 13:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47

وقتی "من" از چشم "تو" می‌افتد

پرنده، از چشمِ آسمان

و برگ، از چشمِ درخت

پاییز، آغاز می‌شود!...

امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
چهارشنبه 10 مهر 1392 - 14:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47



امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
یکشنبه 14 مهر 1392 - 08:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47


امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
یکشنبه 14 مهر 1392 - 08:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohabat آفلاین


کاربر ویژه

ارسال‌ها : 118
عضویت: 1 /7 /1392
سن: 99
تشکرها : 18
تشکر شده : 47



امضای کاربر : هیچ وقت مغرور نشو، برگها وقتی می ریزند كه فكر میكنند طلا شدند
یکشنبه 14 مهر 1392 - 08:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mohabat به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemesoltan /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :